4 گام به سمت تغییر (Change)
تغییر؛ یک فرآیند گام به گام
در مقاله “تمرین مراقبه با چشمان باز” در خصوص زمان بر بودن فرآیند تغییر گفتیم. الان اگر برای همراهی با ما آماده هستید، می خواهیم عمیقتر پیش برویم. بیایید مراحل تغییر انرژی خود و در نتیجه تغییر زندگیتان را تجزیه و تحلیل کنیم.
هدف ما این است که ابزارهای دقیقی برای بازگشت به حالت آگاهی در اختیار شما قرار دهیم، زمانی که “فراموش کردهاید به یاد بیاورید” که آگاهی چیزی است که باید آن را حفظ کنید – نه فقط در مدیتیشن، بلکه در تمام طول زندگی بیداریتان.
مفاهیمی که پایه و اساس کار من را تشکیل می دهند، صرفاً برای فکر کردن نیستند، بلکه برای به کار بردن در نظر گرفته شده اند. مدیتیشن به مدت یک ساعت در صبح فوق العاده است، اما بقیه روز چطور؟ در اکثر ساعات بیداری خود چه کسی هستید؟
شاید در تمرین با چشمان بسته مهارت داشته باشیم، اما لحظاتی که واقعاً نیاز داریم مهارت های خود را به کار گیریم و کاملاً آگاه شویم اما واقعیت این است که ما بیشتر اوقاتمان در بقیه روز است زمانی که با چشمان باز به دنیای بیرون قدم می گذاریم. برای تمرین در حالت بیداری کامل، باید ذهن را آموزش دهیم تا خود را در حین فراموشی پیدا کند، و باید یاد بگیریم که چگونه خود را به عقب برگردانیم. اگر متوجه شدید که آگاهی خود را از دست داده اید، در حال حاضر اولین قدم را برمی دارید.
فریب این توهم را نخورید که بعد از این 4 مرحله این فرآیند متوقف می شود. پایانی وجود ندارد، زیرا اینها مراحلی هستند که هر دانش آموزی از مبتدی تا پیشرفته بهتر است بارها و بارها تکرار کند. این روندی است که من خودم هم انجام می دهم، گاهی اوقات بارها در یک روز.
گام اول:
اولین گام بسیار مهم است چون تا زمانی که کاری را انجام ندهیم، نمیتوانیم آن را تغییر دهیم. این گام اولیه آگاه شدن از کسی است که هستیم؛ یعنی روشن کردن افکار، رفتارها و احساسات ناخودآگاه و اتوماتیکمان. باید آنقدر آگاه شویم که هیچ چیز بدون توجه از دید ما رد نشود. بدون انتقاد، قضاوت یا سرزنش، برای اینکه همه چیز را در مورد خودتان متوجه شوید یک بازی بسازید. به جای اینکه خودتان را با آنچه مشاهده میکنید یکی بدانید، تصور کنید که فقط یک رهگذر کنجکاو هستید.
حالا در کجا، چه زمانی و چگونه در طول روز بیداری و خود آگاهیتان را از دست دادید؟ چه محرک یا انگیزهای باعث شد به خودِ قدیمی و ناراحتتان با تمام آن افکار و احساسات مخرب بازگردید؟ همانطور که اگر بازیگری را در حال ایفای نقش تماشا کنید، به هر ژست، حالت چهره و حرکت او توجه خواهید کرد تا ذهنتان بتواند تصویری واضح از شخصیت داستانی شکل دهد.
همچنین به بازیگر و اینکه آیا به نظر می رسد در به تصویر کشیدن نقش خود موفق است نیز توجه خواهید کرد. او چگونه صحبت می کند و حرکت می کند؟ آیا به نظر می رسد شخصیت را مجسم کرده است؟ آنها چگونه خود را بیان می کنند و آیا ابراز احساساتشان صادقانه به نظر می رسد؟ به همین شکل خودتان را مشاهده کنید. اگر بتوانید قضاوت را کنار بگذارید، در لحظه حال باقی بمانید و خود را در زمان حال مشاهده کنید، میتوانید تمام دادههای مورد نیاز برای تنظیم مجدد وضعیت جدید وجودیتان را جمعآوری کنید – که بعداً آن را انجام خواهید داد.
گام دوم:
حالا که دوباره به خودتان آگاه شدهاید و تصمیم گرفتهاید که کدام جنبههای وجودتان دیگر به دردتان نمیخورند، باید دست از بودنِ آن شخصی که دیگر نمیخواهید باشید، بردارید. باید از برنامههای ناخودآگاه قدیمی که زندگیتان را اداره میکردهاند، جدا شوید و به اندازه کافی مکث کنید تا خودتان را دوباره در لحظه حال به آرامی پیدا کنید. با کند شدن و خارج شدن از حالت بقا، سیگنالی به سیستم عصبی خودگردان خود ارسال میکنید که میگوید با خیال راحت و در امنیت می توانید خلق کنید، و یا از اطلاعات جدید استفاده کرده و آنها را پردازش کنید و ریلکس بمانید. در حالی که بدنتان را آرام میکنید، بیدار و آگاه باقی بمانید.
مکث و توقف کردن برای خروج از گذشته آشنا و آینده برنامهریزیشده و قابل پیشبینی (که شناخته شده هستند) و حرکت به سمت لحظه حال (که ناشناخته است) ضروری است.
رسیدن به لحظه حال نیازمند انرژی و آگاهی فوق العاده بالایی است. این به معنای به کارگیری سطحی از ذهن است که فراتر از بدن عمل می کند – که به گونه ای شرطی شده است تا همان ذهن باشد – و همچنین نشان دادن اراده ای قوی تر از برنامه خودکار و عادت شده آینده است.
خروج از شناخته شده ها و ورود به ناشناخته ها باعث ناراحتی خواهد شد. برای برخی، این ناراحتی گاه به گاه می تواند به صورت درد فیزیکی، پریشانی روانی، اضطراب، حالت تهوع یا وحشت کامل بروز کند. می خواهم به شما اطمینان دهم که اگر با ناراحتی روبرو هستید، یک واکنش طبیعی را تجربه می کنید و همچنین کار را به درستی انجام می دهید. در غیر این صورت، شما همچنان در یک وضعیت شیمیایی آشنا و شناخته شده قرار می گرفتید. در آن صورت هیچ ناراحتی وجود نخواهد داشت. نکته کلیدی این است که در نهایت از آن حالت ناراحتی به یک حالت جدید از رهایی و کمال تغییر وضعیت دهید.
گام سوم:
سومین گام، تغییر انرژی و وضعیت وجودی شماست. وقتی شروع به برداشتن گام های فعال مطابق با نیت خود می کنید، باید شاهد تغییراتی هم در بدنتان و هم در زندگی خود باشید.
در حالی که به سمت آینده خود حرکت می کنید، که همیشه به شکل لحظه حال ظاهر می شود، اجازه دهید انرژی ای که به آن ضربه زده اید، احساسات بیشتری را مرتبط با “شما”یی که در حال تبدیل شدن به آن هستید، ایجاد کند. آن انرژی بالا، همراه با تمام عزم و اراده شما، دقیقاً همان چیزی است که برای تغییر وضعیت وجودی خود نیاز دارید.
گام چهارم :
حالا که دکمهی راهاندازی مجدد را زدهاید – و انرژی و وضعیت وجودی خود را دوباره تنظیم کردهاید – زمان آن رسیده که با آگاهی کامل به زندگی خود بازگردید. بگذارید به شما یادآوری کنم که در اینجا پایانی وجود ندارد – این چهار مرحله چرخهای هستند، نه خطی. با کمی شانس، شما این مراحل را بارها و بارها تکرار خواهید کرد و در نهایت هر بار سریعتر به یک وضعیت آگاهانه باز خواهید گشت.
هدف نهایی این فرآیند، در نهایت رهایی و آزادسازی بدن شماست. برای کسانی که منتظر این رهایی هستند و با صبر تحمل می کنند، به این نکته توجه داشته باشید که این رهایی بدون مقاومت اولیه بدن و تلاش آن برای چسبیدن به تمام شناختهشدهها اتفاق نمیافتد. هنگامی که به تغییر خود نزدیک می شوید، بدن شما به ناچار یک تلاش ناامیدانهی آخر برای جلوگیری از وقوع تغییر انجام خواهد داد. شما سعی دارید بدن را به قلمروی ناآشنا ببرید و آن را به سمت یک ذهن جدید سوق دهید و بدن ذاتا از تغییر بیزار است.
به عبارت دیگر، اگر با مقاومت بدن در برابر تغییر مبارزه نمی کنید، احتمالاً در حال تغییر نیستید. برای آن دسته از شما که درگیر مبارزه هستید، تبریک می گویم و به مهمانی خوش آمدید. شما همه کارها را درست انجام می دهید. ادامه بده. هر بار که زمین می خورید، بلند شوید. در نهایت، دیگر به یاد نخواهید آورد که چند بار زمین خورده اید، زیرا در انتها به مقصد رسیدید.
همچنین برای دریافت مراقبه تغییر از دکتر جو دیسپنزا و به زبان فارسی روی عکس زیر کلیک کنید.
منبع: وبسایت دکتر جو دیسپنزا